در گرمخانه میدان شوش چه میگذرد؟
تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۱۳۰۷۱
«کاش سرنوشت دخترهام مثل من نباشد.» مژگان هربار درباره مهسا و نازنین حرف میزند، بغض راه گلویش را میگیرد و چشمان سیاهش پر از اشک میشود: «مهسا میتوانست زنده باشد، نازنین میتوانست گوشه کمپ ترک مواد مخدر نباشد. بچهام در همین خیابانها تلف شد، همین گوشه میدان شوش.»
به گزارش ایسنا، روزننامه «ایران» در ادامه نوشت: زن را در گرمخانهای در میدان شوش میبینم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«با اینکه در همه خرابههای شهر زندگی کردم نه تا حالا زندان رفتهام نه کمپ. خودم اراده کردم دیگر لب به مواد مخدر نزنم. فکر نمیکردم چهار سال اینجا بمانم. الان یک بچهام هم بیمارستان بستری است، خون بالا میآورد از بس در همین پارکها پلاستیک سوزانده که گرم شود. نمیدانی چه موشهای گندهای دارد. همین جوری دستی دستی یک بچهام را از دست دادم. خدا نگهدار کسانی باشد که اینجا را درست کردند. فقط دلم میخواهد یک جایی داشته باشم که خودم و بچههایم سرمان را ببریم زیر سقفش. یک پسر هم دارم گرمسار زندگی میکند، اما اصلاً برایش مهم نیست مادری هم دارد.»
گرمخانه زنان در پارک میدان شوش چند سالن دارد؛ اول سالنی که مصرفکنندهها در آن میخوابند. معتاد هستند و سرپناهی ندارند. سالن دیگر مربوط به بیخانمانهایی است که آنجا اسکان داده شدهاند؛ سالمندانی که سر راه گذاشته شده یا آسیبدیدگان خشونت خانگی که جایی ندارند و سر از اینجا درآوردهاند. گرمخانه در این سالها ساکنان بیشتری دارد؛ از کسانی که به هر دلیلی بهخاطر فقر بیخانمان شدهاند تا زنان و کودکان بیپناهی که خودشان اینجا ساکن شدهاند و مردان خانواده به گرمخانه دیگری رفتهاند. خیلی از آنها مدام از مسئولان مرکز میخواهند آنها را برای نظافت منزل یا هر کار دیگری معرفی کنند اما معمولاً از حداقل تواناییها محرومند و اغلب مدرک شناسایی معتبر هم ندارند. سالن دیگری که چند وسیله بازی در آن قرار دارد به زنان باردار یا زنانی با فرزند کوچک اختصاص دارد. در ماههای اخیر زنانی که از افغانستان گریختهاند هم ساکن این سالن بودهاند. به گفته مدیران مرکز ۳۴ زن و کودکِ ازافغانستانگریخته تاکنون در این مرکز پذیرش شدهاند. اما تعداد زیادی ساکن دائمی اینجا نیستند، چراکه اغلب این زنان دنبال موقعیت بهتری هستند و برخی از آنها در کشور خودشان شغل خوبی داشتهاند و هنگامی که یک مرتبه خودشان را در میدان شوش بین تعدادی مصرفکننده مواد و بیخانمان میبینند، دنبال خدمات بهتری میروند؛ خدماتی که انتظار دارند، نهادی مثل سازمان ملل در اختیارشان بگذارد.
یکی از این زنان را در سالن مخصوص بهبودیافتههای گرمخانه شوش میبینم. اینجا زنان مشغول خیاطیاند. او از افغانستان فرار کرده و خودش را به امید زندگی بهتر به اینجا رسانده. اولین جملهای که به زبان میآورد این است: «دلم نمیخواهد باز گریه کنم. دیروز گریه کردم، امروز هم گریه کردم. هر روز گریه میکنم. الان که با تو حرف میزنم نمیخواهم دیگر گریه کنم. اول قندوز بودم بعد رفتم کابل؛ ما از قریه جات فعالیتهای طالبان را به دولت گزارش میکردیم. گفتند اگر بمانید بدبخت میشوید. شوهرم هم دو سال است گم شده؛ سه ماه است آنجا را ترک کردهام. اول رفتم پاکستان شرایط خیلی بد بود، زنها نمیتوانستند کار کنند. گفتند برو ایران. آنجا زنها میتوانند کار کنند، شرایط خوب است. واقعاً هم دیدم شرایط خوب است. در ایران خانمها کار میکنند، شرایط خوبی دارند. از همه چیز راضی هستم. خیاطی یاد میگیرم. فقط اگر این خانمهای معتاد نبودند، همه چیز خوب بود. بچه ۵ سالهام سیگارکشیدن این خانمها را میبیند به من میگوید مامان برای من سیگار بخر، من هم میخواهم سیگار بکشم! میگویم دیگر به زبان نیار. اما چهکار کنم این وسط گیر افتادهام، یعنی جای بهتری برای ماندن ما نیست؟» آنها اکنون میهمانان موقت اتاق کودک و مادر گرمخانه شوش هستند.
در سالن بهبودیافتهها همه لباس کار پوشیدهاند و با چرخ خیاطی کار میکنند. زنی با بچه کوچکش پشت چرخخیاطی نشسته و بچه برای عروسکش لباس میدوزد. ۲۰ چرخ خیاطی و میز برش و اتو ابزار کار نجاتیافتههاست. بیشترین سفارش کار از شرکتهایی است که لباس فرم و اداری میخواهند. هر چند مسئولان مرکز میگویند چندان از این کار استقبالی نمیشود. آنها سعی میکنند به این شرکتها مسئولیت اجتماعیشان را یادآوری کنند. بماند که خیلی از خیران هم فکر میکنند نباید به زنان مصرفکننده مواد کمک کرد و ترجیح میدهند به زنان سرپرست خانوار کمک کنند. در حالی که این زنان به کمک جدی نیاز دارند تا دوباره نلغزند. حمایت اجتماعی از این زنان که بیشترشان از حمایتهای خانوادگی محرومند، میتواند به بازگشت دوبارهشان به زندگی بسیار مفید باشد.
اما پذیرش در گرمخانه از جایی شروع میشود که زنان از نظر پزشکی کنترل میشوند. چون اغلب زنانی که به گرمخانه میآیند یا مشکل پزشکی دارند یا شپش و گال یا کرونا. بهیار مرکز در این اتاق به آنها رسیدگی میکند. بیشتر زنان ساکن گرمخانه توسط سازمان خدمات رفاه شهرداری تهران تاکنون هر دو دوز واکسن کرونا را دریافت کردهاند؛ بدون اینکه نیازی به کارت ملی و شناسنامه باشد. کمبود پزشک از مهمترین مشکلات مسئولان این مرکز است. تعدادی از ساکنان هم بیماری اعصاب و روان دارند اما روانپزشکی برای ویزیتشان وجود ندارد. همچنین بیشتر زنانی که اینجا هستند مشکل بیماریهای زنان یا دردهای شکمی دارند اما ماما و متخصص زنانی در مرکز وجود ندارد تا به آنان رسیدگی کند.
کمتر کسی در گرمخانه میدان شوش میتواند روزهای اوج کرونا در سال ۹۸ را فراموش کند؛ روزهایی که بسیاری از کمپهای مواد مخدر، بیمارستانها و بخشهای ویژه نگهداری از زنان آسیبدیده تعطیل شد و تنها سرپناه این زنان گرمخانه بود. از پرسنل مرکز ۱۲ نفر کرونا گرفتند و مجبور شدند در حیاط پشت گرمخانه بیمارستان صحرایی برپا کنند. هرکس با علایم کرونا میآمد و جا و مکانی نداشت ساکن آنجا میشد. یک اتاق قرنطینه در مرکز وجود داشت که آن هم تهویه مناسب نداشت.
اینها مشکلاتی است که ساکنان گرمخانه شهرمان دارند؛ آدمهایی که به ته خط رسیدهاند و در این دنیای بزرگ تنها و رها شدهاند. مدیران این مرکز بارها از مسئولان خواستهاند روی چند بیلبورد شهر اعلام شود که زنان بیپناه دستکم اینجا میتوانند یک مکان امن برای خود پیدا کنند. هرچند هنوز پاسخی دریافت نکردهاند. شاید اینطور مهسا و نازنین سرنوشتی مشابه مادرانشان پیدا نکنند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: گرمخانه مواد مخدر میدان شوش شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۱۳۰۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان شگفت انگیز دورتموند در لیگ قهرمانان اروپا؛ قرار نبود اینجا باشی
تمرکز بر تیرک ها و مالکیت توپ، نادیده گرفتن ماهیت مسابقهای است که در بستر نابرابریهای فراوان فوتبال مدرن اروپا برگزار شد. دورتموند و پاری سن ژرمن دو تیم همسطح نیستند. آنها نه به عنوان باشگاه، نه از نظر نحوهی مدیریت و نه برای رسیدن به اهداف، مشابه اداره نمیشوند.
طرفداری | اصلا دورتموند اینجا چه کار می کند؟
آنها در بوندسلیگا تیم پنجم جدول هستند. کابوس از دست دادن قهرمانی در آخرین هفته بوندسلیگای فصل قبل هم هنوز آنها را آزار می دهد. در مورد تیمی حرف می زنیم که این فصل هم چندین عملکرد بد از خودش به نمایش گذاشت، تیمی که انگار هدفش را نمی دانست و از لحاظ ذهنی نتوانسته بود به شرایط عادی برگردد.
داستان لیگ قهرمانان اما فرق داشت؛ در چشمان آنها آتش بود و در قلبشان انگیزه جبران همه چیز.
دورتموند این فصل، عرش و فرش را با هم تجربه کرد. آنها فینالیست لیگ قهرمانان اروپا هستند حقیقت ماجرا را بخواهید، کاملا شایستگی حضور در این بازی بزرگ را هم دارند.
پیروزی 1-0 در مقابل پاری سن ژرمن که آنها را با نتیجه 0-2 در مجموع به فینال لیگ قهرمانان اروپا فرستاد، آخرین تکه از شاهکاری بود که تا سال ها از آن یاد خواهد شد. دورتموند در حقیقت حتی قرار نبود از مرحله گروهی جان سالم به در ببرد. از اول خیلی ها تصور می کردند نیوکاسل، میلان و همین پاری سن ژرمن آنها را نه فقط از لیگ قهرمانان، بلکه از رسیدن به پلی آف لیگ اروپا هم محروم کنند تا دورتموند خیلی زود با رقابت های قاره ای این فصل وداع کند.
نه، نه، نه.
باز هم نه.
دورتموند به فینال ومبلی خواهد رفت، دوباره بعد از 11 سال از آن فصل فراموش نشدنی. عجب تقارنی ایجاد شد. 11 سال قبل بود که یورگن کلوپ، آنها را به آخرین فینال لیگ قهرمانان خودشان رساند. تیم جذابِ کلوپ، حس و حال آن روزهای باشگاه و استادیوم زیگنال ایدونا پارک همه آن چیزهایی بودند که دورتموند طی این سال ها بی صبرانه منتظر پس گرفتنشان بود.
دورتموند باز نگشته است. کسی این تیم را هم تراز آن تیمِ کلوپ قرار نمی دهد. اما شیرینی این ماجرا هم همین است، با یک داستان شاهکار روبرو شده ایم که هیچ کس انتظار آن را نداشت!
در پاریس، کمر تیم ادین ترزیچ کمی خم شد اما هرگز نشکست. حملات پاری سن ژرمن بارها این تیم را تا آستانه تسلیم شدن برد. تیرک افقی دروازه دورتموند لرزید، تیرک های عمودی هم همین بلا سرشان آمد و آنها فاصله چندانی تا فروپاشی نداشتند.
با این حال، ترزیچ و شاگردانش برنامه ای برای این بازی چیده بودند که در نهایت کار کرد، خیلی خوب هم کار کرد. آنها در زمین خودشان خیمه زدند، کاری کردند مالکیت توپ پاری سن ژرمن به جای منطقه خطرناک میانه زمین و مخصوصا شخص کیلیان ام باپه در سمت چپ، بیشتر در سمت راست رقم بخورد. در حقیقت نمی شد در چنین مسابقه ای یک نمایش بی نقص ارائه داد اما این بی نقص ترین عملکردی بود که این تیمِ دورتموند می توانست از خودش ارائه دهد.
ام باپه بازی بی اثری ارائه نداد اما هیچ وقت هم نتوانست راحت باشد. مقابل او یولیان ریرسونی قرار داشت که احتمالا بهترین بازی زندگی اش را انجام داد. جیدون سانچو، کسی که در بازی رفت جشنواره دریبل به راه انداخته بود، دوباره یک مسابقه با مالکیت توپ زیاد تجربه کرد اما تمرکز اصلی اش روی حمایت از فولبک خودش بود. این یعنی ام باپه هیچ وقت آسودگی را تجربه نکرد و هیچ وقت هم فرصت پیدا نکرد به شکل کامل از مهارت هایش استفاده کند.
در آن سمت زمین، عثمان دمبله و اشرف حکیمی روی هم 28 سانتر انجام دادند. داخل محوطه جریمه اما شانس مشخصا یار دورتموند بود، البته شاید این همان عنصری بود که ادین ترزیچ و کادر فنی اش امیدوار بودند در این بازی داشته باشند. تیم آلمانی قرار بود در همه جای زمین پرس شود، مقابل پاری سن ژرمنی که کارش مجبور کردن بازیکنان حریف به گرفتن تصمیمات سخت است. دورتموند اما کار خودش را درست انجام داد. در سمت مقابل هم پاری سن ژرمن هیچ وقت نتوانست با استفاده از برتری تاکتیکی، گلی که تمام هفته برای زدن آن تمرین کرده بود را به ثمر برساند.
تمرکز بر تیرک ها و مالکیت توپ، نادیده گرفتن ماهیت مسابقهای است که در بستر نابرابریهای فراوان فوتبال مدرن اروپا برگزار شد. دورتموند و پاری سن ژرمن دو تیم همسطح نیستند. آنها نه به عنوان باشگاه، نه از نظر نحوهی مدیریت و نه برای رسیدن به اهداف، مشابه اداره نمیشوند.
براکت مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا و مسیری که دورتموند آن را طی کردبرای غلبه بر این کمبود، دورتموند نمایشی با قدرت ایستادگی فوقالعاده و فروتنی بسیار ارائه داد. حتی بازیکنان هنرمند و تکنیکی دورتموند هم در این بازی مانند بازیکنان کارگر عمل کردند. دیدن دویدن های بی امان ستارگان ظریفی مانند برانت، آدیمی و زابیتسر واقعا صحنه تاثیرگذاری بود.
همین موضوع باعث جذابیت فوقالعاده بازی شد. دورتموند مقاومت کرد. دورتموند با تمام وجود جلوی ضربات ایستاد. دورتموند رنج کشید چون چاره دیگری نداشت. آنها آنقدر تیم بی نقصی نبودند که کمتر از تمام توانشان را بگذارند.
امروز، فوتبال نوعی درخشش حسابشده و تمیز را جشن میگیرد. جشنهای برنامهریزیشده، تاکتیکهای بینقص و خونسردی با اعتماد به نفس؛ اینها مدهای فوتبال روز هستند و دورتموند به هیچکدام از آنها وفادار نماند. زانوی آنها گِلی شد، عرق کردند و از نشان دادن احساسات سختی روی چهره خودشان هم دریغ نکردند. اما هواداران دورتموند که از غرب آۀمان به پاریس سفر کرده بودند، غروری طوفانی را تجربه کردهاند؛ همان غروری که طرفداران همهی تیمها در طول زندگیشان به دنبال آن هستند و خیلی ها هرگز آن را تجربه نمیکنند. ترزیچ گفت:
تقریبا سورئال است. فکر میکنم در کل ما سزاوار رسیدن به فینال بودیم. برای رویارویی با تیمی با این همه کیفیت به اینجا آمدیم. به لطف کار گروهی، البته با کمی شانس، این اتفاق افتاد. به تیمم، کادر فنی و کل باشگاه بسیار افتخار میکنم.
هفتهی گذشته، مارکو رویس اعلام کرد که در پایان فصل دورتموند را ترک میکند. رویس در فینال ۲۰۱۳ بازی کرد و در سالهای بعد متحمل مصدومیتهای وحشتناک، بدشانسی وحشتناک و افول تدریجی تیم در اطرافش شد. او برای مدتها اطمینان داشت که باشگاه را به عنوان یک اسطورهی مدرن ترک میکند، اما این فصل با اختلافی که میان او و ترزیچ بر سر دقایق بازی پیش آمد، در حال تبدیل شدن به یک فصلِ آخر کابوس وار بود.
با این حال، در دل این لیگ قهرمانان فوقالعاده عجیب، این مشکل درون تیمی هم مانند خیلی دیگر از مشکلات، نه به چشم آمد و نه اهمیتی داشت. رویس در نیمه دوم به عنوان بازیکن تعویضی به میدان آمد، در کنار هم تیمیهایش جنگید و مصمم بود هر چه از بدن ۳۴ سالهاش باقی مانده است را بدهد. آن شب، چنین شبی بود؛ غریزی و ساده، بدون جایی برای جزئیات دقیق.
فردا کسی نمیپرسد که چگونه در این بازی پیروز شدید، فردا دیگر شوت هایی که به تیرک خورد اهمیتی نخواهند داشت. چیزی که مهم است، این است که دورتموند دوباره به فینال راه یافته است. هیچکس انتظارش را نداشت. باورنکردنی است.
هیچکس انتظارش را نداشت. نه از این مربی، نه از این بازیکنان، نه از این باشگاه. نه حالا، نه بعد از همهی این سالها.
از دست ندهید ????????????????????????
درد بیپایان؛ چهره ناصر الخلیفی بعد از حذف مقابل دورتموند (عکس) ادین ترزیچ، هوادار دیروز، سرمربی فینالیست امروز داروین نونیز به شایعات پیوستن به بارسلونا قوت بخشید! سوتی عبدالله ویسی روی آنتن زنده؛ تخلف پاداش 3.5 میلیاردی فولاد؟